نویسنده: دکتر سعید فاطمی



 

آتنا، الهه‌ ی عقل چگونه زاده شد؟

یکی از همسران «رئوس» به نام «متیس Metis» مادر «آتنا Athena» (مینرو minerve رومیها) است.
از «متیس» اطلاعات زیادی در دست نیست؛ تنها او را بعنوان یکی از برجسته‌ ترین و مهمترین همسران زئوس بشمار آورده اند.
کلمه ی «متیس» در یونانی بمعنی «هوش و ذکاوت» است ولی مترادف با «احتیاط» یا «خیانت» نیز بشمار رفته است.
او از دودمان خدایان اولیه بشمار می رود و دختر «اوسئان Ocean» و «تتیس Tethys» است.
در برخی از فرهنگها «متیس» نخستین زن یا نخستین معشوقه ی زئوس بشمار رفته است و هم بود که با خورانیدن معجونی به «کرونوس» (1) تمام اطفالی را که او بلعیده بود دوباره بدنیا باز آورد.
«متیس» از «زئوس» حامله شد ولی هاتف از جانب «اورانوس ـ گایا» (آسمان و زمین) بخدای خدایان خبر داد که اگر فرزندش بدنیا بیاید او را از سلطنت خلع خواهد کرد،‌ چنانکه «زئوس» پدر خود «کرنوس» را بر کنار نموده بود!
«گایا» به زئوس راهنمائی کرد که همسر خود را ببلعد و خدای خدایان نیز این کار را انجام داد.
«هزیود Hesiode» می ‌نویسد (2):‌ «متیس» که نامش بمعنی«ناصح خوب» است لقبی برای شخص «آتنا» بشمار می‌رود زیرا در تمام کتب اساطیری «آتنا» از جهت صفات کاملاً شبیه «زئوس» است یعنی جسارت و عقل او را دارد.
در سطر886 نسب نامه خدایان، «هزیود» حکایت کرده است که «زئوس» عالیترین درجه عقل و دانش را به «متیس» بخشیده بود و او در میان خدایان و ابناء بشر از این جهت فرد نمونه بشمار می رفت و شاید دلیل اصلی ازدواج خدای خدایان با «متیس» همین مسئله باشد.
«هزیود» در سطر 358 «تئوگنی ـ نسب‌ نامه خدایان»، «متیس» را چنانکه اشارت رفت فرزند «اوسئان Ocean» و «تتیس Tethys» (3) شمرده است.
آپولودورApollodore معتقد است که او باعث شد تا تمام برادران و خواهرانش را که «کرنوس» بلعیده بود دوباره به جهان بازگرداند و او این قدرت را داشت که خویشتن را مانند «نمه زیس Nemesis» (4) به شکل‌های گوناگون درآورد. در واقع وجود «متیس» را باید در تولد «آتنا» جستجو کرد.
شناسائی خدای خدایان به نظر اغلب مؤلفان کتب اساطیری وابسته به تجزیه و تحلیل «آتنا» و «هرا» است.
«هزیود» درباره تولد «آتنا» چنین گفته است (5)
«...و زئوس پادشاه خدایان، متیس یعنی احتیاط را به همسری برگزید زیرا نام او در یونانی به معنی «عقل و اندیشه» بود. متیس از همه خدایان بیشتر می‌دانست و قدرت تفکرش از فناپذیران فزون بود.
درست زمانی که می خواست «آتنه Athene» الهه ی چشم سبز را بجهان بگذارد زئوس او را بلعید زیرا گایا (زمین) و اورانوس (آسمان) بخدای خدایان گفته بودند که اگر فرزند او بدنیا آید سرنوشتی شوم در انتظار زئوس خواهد بود.
«سرنوشت» می‌خواست که فرزندی دانا و به خرد به جای زئوس بر جهان خدایان حکمفرمائی کند اما متیس (احتیاط) می خواست فرزندی برای ادامه ی سلطنت بر خدایان و ابناء بشر به دنیا آورد...»
نخستین نقطه ی ابهامی که در اینجا روشن می شود این است که «هرا» اولین همسر زئوس نبوده بلکه «متیس» نخستین همسر او است.
خدای خدایان «متیس» را به همسری برگزید زیرا او زیاد می دانست و از همه ی خدایان و فناپذیران در اندیشه و حزم و عقل برتر بود.
اما چرا «زئوس» او را بلعید؟
بنابر قول «هزیود» زئوس به خوبی می دانست که فرزند او و «متیس» با کفایت و کیاست مادرش قدرتی عظیم در برابر خدای خدایان بوجود خواهد آورد و بحقیقت او باید به انتظار «زئوس» عاقل و محتاطی باشد که سلطنت آینده ی آسمانها را به عهده ی خویش خواهد پذیرفت و فرزند «کرنوس» را از پهنه ی آسمانها خواهد راند.
«سرنوشت» می خواست فرزندانی از «متیس» و «زئوس» به دنیا بیاورد و نخستین آنان باید دختری می بود که تمام نیروی پدر را در اختیار می داشت.
آن دختر کسی جز «آتنا» نبود.
بدنبال «آتنا» قرار بود از «متیس» پسری بدنیا بیاید که سلطان خدایان و فناپذیران بشود و در خشونت بی‌ همتا باشد!
اما «زئوس» با بلعیدن «متیس» امیدوار بود که به این داستان پایان بخشد و از سوی دیگر بدیها و نیکی‌ ها را بهتر دریابد!
درست است که پذیرش این افسانه بسیار ساده لوحی می خواهد اما بحقیقت این داستان روشن کننده ی قدرت خدایان اولیه و باستانی و تفاوت آنان با نسل دو بشمار می رود.
«متیس» را باید مظهر هوش و ذکاوت اساطیر اصلی و باستانی یونان بشمار آورد همانگونه که «تمیسThemis» الهه ی عدالت، نشانه ی دادگری است و دخترش «دیکه Dike» نیز تجسم «حق» و «عدل» بشمار می‌رود (6).
«هزیود» داستان تولد «آتنا» را در بیت 924 چنین حکایت می کند:
«... زئوس از پیشانی خود «آتنا» را زائید (7). او دارای چشمانی سبز رنگ و زنده دل و پرهیاهو و خروشان و جنگجو و مسلح به کلاه خود و نیروئی لایزال بود.»
«پیندار» در بیت 35 تا 38 «هفتمین المپیک» (8) تولد «آتنا» را بدنیسان توصیف می کند:
سلطان بزرگ خدایان بر روی شهر «رد Rhodes» (9) برفی از طلا نشانید و «هفائیستون Hephaistos» (10) با تبر غول‌آسای خود ضربه‌ای سهمناک بر پیشانی «زئوس» وارد ساخت زیرا خدای خدایان از سردرد دیوانه شده بود و فریاد می کشید و چاره ی منحصر به فرد شکافتن سر او بود، چون تیغه ی تبر در پیشانی زئوس جای گرفت «آتنا» از حفره ی آن بیرون جهید و فریادی رعد آسا کشید که از هیبتش آسمان و زمین نیز به خود لرزیدند.
«آتنا» با فریادی خشم آلود و جنگ طلبانه در حالیکه «آلالا Alala» می گفت و سرا پا غرق اسلحه بود که سر خدای خدایان بیرون جست.
محل تولد «آتنا» را معمولاً در کنار دریاچه ی «تریتونیس Tritonis» واقع در لیبی دانسته‌اند و شاید علت آنکه «هزیود» او را «تریتوژنی» نامیده این باشد که «ژن» یعنی نطفه ی او در «تریتونیس» بسته شد.
«آتنا» قبل از هر چیز الهه ‌ای جنگجو است و طبیعت خدایان یونان همیشه وابسته به صفتی است که به آن متصفّ شده ‌اند.
«همر» در سرود پنجم «ایلیاد» با نیشخندی دل انگیز صحنه ای را توصیف می کند که «دیومد Diomede» (11) «آفرودیت» را مجروح میسازد و الهه زیبائی به ناچار به کوه المپ نزد مادر خود «دیونه Dione» میرود تا ماجرا را بازگوید.
«آتنا» و «هرا» با نگاههای تلخ «آفرودیت» را نظاره کردند و میخواستند زئوس پسر کرنوس را علیه او تحریک کنند.
«آتنا» الهه ی چشم سبز شروع به صحبت کرد و چنین گفت: «زئوس» پدر! آیا از سخنی که اکنون با تو در میان خواهم گذاشت خشمگین می شوی؟ از میان فرزندانی که تو به آنان دلباخته ‌ای و مورد احترام تو هستند کسی هست که با چند تن از قوم «آکئن Acheenne» (12) مراوده پیدا کرده و در جنگ تروا دخالت می کند.
زئوس لبخندی زد و «آفرودیت» را احضار نمود و بدو گفت: دختر من! در کارهای مربوط به جنگ تو نباید دخالت کنی همچنانکه «آرس» و «آتنا» در امور ازدواج و لذّت که مخصوص تو است دخالت ندارند (13).
«آتنا» که معمولاً او را با نیزه و سپر یا زرهی از چرم بز مجسم می کنند دو تن از غولها (ژئان‌ ها) را بنام «پالاسPallas» و «آنسلاد Encelade» کشت و گویند نخست‌ پوست «پالاس» را کند و از آن زرهی برای خود ساخت سپس به تعقیب «آنسلاد» پرداخت و او را در سیسیل پیدا نمود و به قتل رسانید و در زیر کوه آتشفشان «اتنا Etna» مدفون ساخت.
بنابر روایت «ایلیاد» آتنا به آکئن‌ ها در جنگ تروآ کمک کرد زیرا «پاریس Paris» (14) از دادن جائزه و جاهت به او خودداری کرده بود.
«فیدیاس Phidias» (15) دو مجسمه از «آتنا» ساخته است که یکی توّلد او را نشان می ‌دهد و دیگر جدال آتنا و پوزئیدون را برای تصرّف «آتیک Attique» مجسم می کند (16). این مجسمه‌ها در «پارتنون Parthenon» (17) نگهداری میشود.
ضربه ی سهمناکی که «هفائیستوس» با تبر بر سر «زئوس» وارد آورده بود «آتنا» را با صحنه ‌ای جنگ‌آورانه به دنیا آورد و به همین جهت بلادرنگ او در برابر «آرس» (18) که خدای خشونت و هیجانات جنگجویانه بود قرار گفت.
«آرس» فرزند خدای خدایان و «هرا» بود در حالیکه «آتنا» بظاهر فرزند زئوس به تنهائی بشمار می رفت.
«آتنا» جنگجو است اما هرگز به عنوان مظهر قدرت غیر معقول بشمار نمی رود زیرا او در عین حال الهه ی ذکاوت و هوش است و به همین جهت در اغلب ظروف یونان عهد کهن او را به صورت حامی قهرمانان میتولوژی مجسّم نموده اند و نیروی آسمانی او را در حفظ آنچه که وابستگی به منطق و عقل دارد نمودار ساخته‌ اند.
«آتنا» به عنوان الهه ی علوم خلاقه شناخته شده و از نظر قدرت مقابل «آرس» که او نیز فرزند «زئوس» بود قرار گرفته است.
«هفائیستوس» (19) که خدای صنعت و آتش و ذکاوت است حیطه ی قدرتش بی ‌همتا نیست زیرا فقط در امور مادی صاحب قدرت است در حالیکه «آتنا» جهان معنوی را نیز زیر سلطه ی خود قرار داده و بدین جهت بر «هفائیستوس» برتری دارد.
درست است که «آتنا» در حقیقت فرزند «زئوس ـ متیس» بشمار میرود اما چون «متیس» بوسیله ی زئوس بلعیده شد و خدای خدایان او را جذب و هضم نمود بنابراین باید «آتنا» را فرزند زئوس به تنهائی بشمار آورد.
او دختری است که بر همه ی فرزندان پدرش برتری دارد و بیشتر مورد محبت خدای خدایان است. در کنار «آتنا» «هرا» خواهر و در عین حال همسر «زئوس» دیده می شود که «همر» از او سیمائی قدرتمند اما غیر جالب ترسیم نموده است.
«هزیود» نیز در «تئوگونی» (نسب‌نامه خدایان) بدان هنگام که از «هرا» صحبت می کند او را نخستین همسر خدای خدایان نمی شناسد و «متیس» را اولیتر از او می داند (بیت 886 به بعد). «هزیود» معتقد است که پیش از «هرا» زئوس به ترتیب «با متیس» «تمیس» الهه ی عدالت، «اری‌نمه» دختر اوسئان، «دمتر»، «منه موزین» الهه ی حافظه و مادر موزهای 9 گانه و بالاخره «لتو Leto» ازدواج نموده و از آنان صاحب فرزندانی به ترتیب ذیل شده است:
از «متیس»: «آتنا».
از «تمیس»: «هورها Heures» یعنی (دیکه Dike - انومییاEunomia -ایران Irene) و «موآرها» که خواهران سرنوشت و بافندگان سرانجام انسانی بودند و به اسامی (کلوتر Clotho- لاکزیس Lachesis- آتروپس Atropos) نامیده می شدند.
از «اوری نمه Eurynome»: «کاریت‌هاCharites» که «جاذبه‌ها Craces» نیز نامیده می شد و سه تن بودند (آگلائه Aglae- اوفروزین Euphrosyne- تالی Thalic)
از «منه موزین Mnemosyne»: «موزها Muses» یعنی (کلیو Clio - اوترپ Euterpe - تالی Thalie- ملپومن Melpomene - ترپسیکور Terpsichore - اراتو Erato، پولیمنیPolhymnie- اورانی Uranie کالیوپ Calliope).
از «دمتر»: «پرسفن».
از «لتو»: «آپولون و آرتمیس».
از «هرا»: خدای خدایان صاحب چهار فرزند شد (آرس Ares - هبه Hebe - ایلیتی Ilithyie- هفائیستوسHephaistos).
در «سرود همر برای آپولون» (20) قطعه‌ای کاملاً اعجاب‌انگیز وجود دارد که روابط «زئوس» و همسرش را توجیه می کند و «ژان هومبر J. Humbert» آنرا بصورتی جالب از یونانی به فرانسه ترجمه نموده است.
«همر» نخست از «تیفون Typhon» (21) که بلائی وحشتناک برای فنا‌پذیران به شمار می رفت صحبت می کند و داستان تولد او را باز می گوید.
«همر» معتقد است که «تیفون» را «هرا» به وجود آورد تا انتقام هوسبازیهای زئوس را از او بگیرد بخصوص وقتی که «آتنا» را خدای خدایان در سر خود پرورش می داد حسادت «هرا» به حد اعلی رسید و با خشم دردناکی جاودانان را مخاطب قرار داده گفت:
«ای خدایان! ای الهگان! همه به من گوش فرا دهید. بیاد داشته باشید که زئوس سلطان پهنه ی آسمانها چگونه به من توهین کرده است. او بدون وجود من «آتنا» را که دارای چشمهائی سبزرنگ است به جهان آورده تا من بین جاودانان به سعادت و شادکامی زندگی کند در حالی که جگر گوشه ی من «هفائیستوس» از سلامت جسم محروم شده بود و به همین سبب من به دست خود او را به دریا انداختم ولی «تتیس Thetis» (22) دختر «نره Neree» (23) به همکاری خواهرش او را از دریا گرفتند و مورد محبت قرار دادند.
آه! ای کاش «تتیس» برای خوش‌آمد به خدایان کار دیگری انجام داده بود و ای کاش «زئوس» بدون وجود من «آتنا» را به جهان نمی آورد.
مگر من نمی توانستم صاحب فرزند شوم که او به زنان دیگر روی آورده است؟ زئوس! جاودانان مرا همسر واقعی تو می دانند، ای سلطان آسمانها! از هم اکنون باید بدانی که برای محو قدرت بی انتهای تو من به هر کاری دست خواهم زد و از این لحظه سعی خواهم کرد فرزندی داشته باشم که بین جاودانان چون خورشید بدرخشد و برای انتقام گرفتن از تو، آن پسر را بدون همخوابگی با تو خواهم زائید..»
«هرا» با عصبانیت از بارگاه خدایان دور می شود و با تضرع در آستان «گایا» (زمین مادر) این جملات را بر زبان می آورد:
«ای پهنه ی بیکران زمین! ای آسمان و ای خدایانی که در «تارتار» زندگی می کنید، ای تیتانها! (24) مرا دریابید و بدون همخوابگی با زئوس پسری به من عطا کنید که از حیث قدرت بر او برتر باشد همچنانکه زئوس از پدرش «کرنوس» برتر بود.»
«هرا» با دستهای خود «زمین» را در آغوش گرفت و از شادی قهقهه زد زیرا امیدوار بود که حاجتش برآورده شود. بمدت یکسال با زئوس هم بستر نشد و حتی در کنار تحت قدرت او ننشست تا روزی که از او موجودی پا به جهان نهاد که نه شبیه خدایان بود و نه به انسانها می ماند.
آن وجود نامبارک و مخوف که بلای آسمانی بشمار می رفت «تیفون» بود.
این قطعه نمونه و مبیّن اندیشه ی شاعران و متفکرانی است که میتولوژی عهد کهن را بنیان نهاده‌اند و دو نسل گوناگون خدایان و مبارزات قدرتها را در پهنه ی آسمانها مجسم ساخته‌اند.
«هزیود» در «تئوگنی بیت 894» متذکر شده است که دعای «هرا» در به وجود آمدن قدرتی فزونتر از «زئوس» به صورت تولد «آتنا» به اجابت رسیده است زیرا «زئوس» با بلعیدن «متیس» در حقیت عقل حزم و احتیاط را یکجا در وجود دخترش «آتنا» جمع کرده است.
افسانه ی ازدواج «تتیس Thetis» و «پله Pelee » (25) را آنچنانکه پیندار Pindare» در «هشتمین ایستمیک» (26) نقل کرده درست شبیه داستان «زئوس ـ متیس» است.
«پیندار» معتقد است که تمیس «الهه ی عدالت» خدایان را وادار کرد که «تتیس» را به ازدواج «پله» درآورد در حالیکه «اشیل Eschyle» در اثر خود بنام «پرومته در زنجیر» (27) می نویسد: «پرومته یک نسل از زئوس جوانتر بوده اما راز خطری که خدایان را تهدید می کرد دریافته بود و دانستن این راز باعث شد که پس از زندانی شدن، آزادی خود را دوباره بازیابد.
این قدرت لایزالی که به خدایان نسبت داده می‌شود و این رازدانی آنان نیز یکی از مشخصات اندیشه و فلسفه ی یونانی است و نظیر این صحنه‌ها در آثار تراژدی نویسان آن سرزمین زیاد دیده می شود، در «سرود همر برای آپولون» شاعر سنّت‌‌ های میتولوژی را به خوبی تشریع می کند و راز تولد «آتنا» و بلعیدن «متیس» را نیز تجزیه و تحلیل می‌نماید.
حسادت «هرا» و انتقامی که با به دنیا آوردن «تیفون» از زئوس می گیرد در حقیقت اولویّت نسل جوان خدایان را بر خدایان باستانی و کهن همچون کرنوس مجسم می سازد.
«تیفون» مظهر هرج و مرج و خرابکاری علیه زئوس که نماینده قدرت لایزال است معرّفی می شود و این بدان معنی است که هیچ نیروئی (حتی خدایان المپ) از گزند مصون نیستند و هیچ قدرتی در جهان بدون رقیب وجود ندارد.
«همر» در «ایلیاد Iliade» از «آتنا» و «هرا» دو سیمای جالب ترسیم نموده و آن را رقیب یکدیگر نمایش داده است در حالی که این هر دو به هنگام اهدای جایزه ی وجاهت از طرف «پاریس Paris» به «آفرودیت» یک ناراحتی و دشمنی مشترک نسبت به الهه ی زیبائی و عشق ورزی (آفرودیت) پیدا نمودند و بخصوص «آتنا» در این باره از مردم «تروآ Troie» (28) به سختی رنجید و علیه آنان قوم آگئن‌ها را در جنگ تروآ کمک کرد.
«آتنا» به هنگامی که «هراکلس» می خواست اقدامات خود را شروع کند او را یاری نموده و گویند که نه تنها او را مسلح ساخت بلکه قاشقک ‌هائی بوی داد که با صدای آن پرندگان دریاچه ی «استنفال Stymphale» (29) را نخست به وحشت انداخت و سپس به ضرب تیر همه را کشت. همچنین سبب‌های زرین «هسپریدها Hesperides» را که الهه های مغرب نیز نامیده می شدند به دست آورد و به «آتنا» تقدیم نمود.
به هنگامی که «اولیس Ulysse» (30) به «ایتاک Ithaque» (31) مراجعت می کرد «آتنا» او را یاری داد و «همر» در «ادیسه» نقل می کند که «آتنا» خود را بصورت اشخاص مختلف درآورد و وی را هدایت نمود.
همچنین هنگامیکه «اولس» بجزیره ی «فئاسین ها Pheaciens» (32) گام نهاد «آتنا» او را چنان زیبا نمود که «نوزیکا Nausicaa» دختر پادشاه آنجا عاشق او شد و از روی میل یک کشتی در اختیار او گذاشت.
«آتنا» از «زئوس» خدای خدایان نیز برای کمک به «اولیس» یاری طلبید و بهنگامیکه بر اثر طوفان، کشتی اولیس به مغرب مدیترانه کشیده می شد «آتنا» به «کالیپسو Calypso» (33) که عاشق اولیس شده بود و می خواست او را نزد خود نگاهدارد دستور داد که از مراجعت اولیس جلوگیری نکند.
حمایت «آتنا» از «هرکول» و «اولیس» نشانه ی کمکی است که اندیشه و عقل به نیروی جسمانی می کند و به همین جهت است که حمایت از هنر و ادبیات نیز از «موزها» گرفته و به اختیار «آتنا» گذاشته شد.
ارتباط «آتنا» را با فلسفه و حکمت بیش از شعر و موسیقی دانسته اند و او را نیز الهه ی فعالیتهای علمی و صنعتی شناخته اند.
روح جنگجوئی «آتنا» توأم با حس ابتکار زیادی بود و به همین جهت اختراع ارابه ی چهار اسبه و ارابه‌های جنگی و ساختمان کشتی را به او نسبت داده‌اند.
«آتنا» در عین حال که الهه ی عقل و جنگجوئی بود ربه النوع صلح نیز بشمار می رفت و آوردن درخت زیتون را به خطه ی «آتیک» به او نسبت می دهند.
اختلاف بین «آتنا» و «پوزئیدون» خدای دریاها و اقیانوس ها نیز از افسانه های جالب میتولوژی است زیرا هر یک برای بدست آوردن اولویّت و کسب شهرت تلاش می کردند و به همین جهت بهترین هدایا را برای خطه ی آتیک در نظر گرفتند.
«پوزئیدون» دریاچه ی شوری در کنار آکروپل آتن بوجود آورد ولی «آتنا» درخت زیتون را هدیه کرد و جمع خدایان آتن چون به حکمیت دعوت شدند درخت زیتون را مفیدتر دانستند و «آتنا» بر «پوزئیدون» پیروز شد و سیادت او بر «آتیک» مسلم گردید.
گویند که شهر «آتن Athenes» را بنام «آتنا» نامیده‌اند زیرا اغلب شهرهای یونان «آتنا» را حامی خود می دانستند و معبدی چند به افتخار او برپا می ساختند چنانکه در «اسپارت Sparte» و «مگار Aegare» و «آرگوس Argos» و «تروآ» بتی را که «پالادیون Palladion» (34)نامداشت بعنوان اینکه مظهر «آتنا» است می پرستیدند و معتقد بودند که این بت حافظ شهر آنهاست؛ حتی مردم «تروآ» عقیده داشتند که تا بت «پالادیون» در آن شهر هست تروآ سقوط نخواهد کرد و به همین جهت «دیومد Diomede» (35) و اولیس شبانه وارد شهر تروآ شدند و مجسمه را ربودند و آنرا به معبد «وستا Vesta» در شهر روم آوردند. «تروآ» و مردم آن مورد نفرت «هرا» و «آتنا» بودند.
«آتنا» همیشه باکره ماند امّا بعضی گویند روزی که برای سفارش اسلحه تازه ‌ای بکارگاه «هفائیستون» رفت مورد محبت خدای صنعت و آتش قرار گرفت و چون او را از نظر آفرودیت افتاده بود بسوی «آتنا» روی آورد ولی الهه ی عقل از او گریخت.
هفائیستوس با اینکه لنگ بود به دنبال «آتنا» دوید و خود را به او رسانید و در حالت جنون شهوانی پاهای «آتنا» را لمس کرد و او را خیس نمود.
«الهه ی عقل» متنفر از این بی‌ باکی‌ و رذالت با دستمالی خود را پاک نمود و آن را به دور انداخت اما از نطفه‌ ای که به پای او ریخته بود پسری بدنیا آمد بنام «اریکتونیوس Erichthonios» (36) که «آتنا» او را دوست داشت و علیرغم نظرّیه خدایان از او نگاهداری نمود.
نشانه‌ های «آتنا» عبارتند از نیزه، کلاه خود، سپر یا زره، که در مورد سپر با پدرش زئوس مشترک است.
بر روی سپر او سر «گورگن Gorgone» (37) نصب شده بود و این سر را «پرسه Persee» (38) به او هدیه کرد. خاصیتی که این سر داشت این بود که هر کس به آن نگاه می کرد به سنگ تبدیل می شد.
«آتنا» را معمولاً الهه چشم‌زنگاری (همرنگ کاشی ایران) می نامند. او قامتی بلند و ظاهری آرام داشت و متانت او از زیبائیش افزون بود.
با اینکه با «هر Hera» از جهت منش و روش اختلافات زیادی داشت مع‌الوصف بر سر برخی مسائل با او هم رأی و متّحد بود!
این سخن بسیار عجیب خواهد بود اگر بگوئیم که «ایلیاد» اثر «همر» را یک نفر به تنهائی ننوشته بلکه شاعران مختلفی آثار خود را یکجا تحت یک عنوان منتشر نموده‌اند اما جالب توجه این است که سرودهای گوناگون در این کتاب در مورد خدایان مختلف تقریباً یکسان است و این اندیشه برای شاعران بدان پایه گرانقدر عجیب است که خدایان را به یک صورت توصیف نماید!
«ایلیاد» بهنگام توصیف «هرا» و «آتنا» نکات مشابهی را در مورد آنان وصف می کند در حالیکه این هر دو از نظر صفات به هیچ وجه مشابه نیستند.
در مقدمه سرود چهارم «ایلیاد» قسمتی جالب دیده می شود که زئوس قبول می کند صلح و پیمان دوستی بین یونان و تروآ گسسته شود (39).
خدای خدایان «اتنا» را با دستوری صریح برای انجام این عمل روانه می سازد و بدو چنین می گوید:
«باید کاری کنی که تروآئی ها نخستین گام را در پیمان شکنی با مردم آکائی بردارند».
«آتنا» نخستین کسی بود که «پاندارس Pandaros» را تحریک و اغوا نمود و او که از شجاعان و تیراندازان مشهور «لیسی Lycie» بود به کمک «پریام Priam» (40) آمد. آپولون فن تیر اندازی را به وی یاد داده بود.
«آتنا» در زمان متارکه ی جنگ میان اهالی تروآ و یونانیها و به هنگام جنگ تن به تن میان «منلاس» و «پاریس» خود را بصورت مردی از اهالی تروآبنام «لائودوکوس Laodocos درآورد و «پاندارس» را وا داشت که تیری بسوی منلاس رها کند و به این ترتیب جنگ دوباره شروع گردید و در پایان پاندارس بدست «دیومد» گشته شد.
«افلاطون» در «جمهور Republlique» کتاب سوم بند 397 شدیداً این قسمت از «ایلیاد همر» را انتقاد می کند (41). که «آتنا» چون الهه ی ذکاوت و هوش بوده آیا قدرت فریبائی، وسوسه کردن و جنگ افروزی را نیز داشته است؟
«سوفوکل Sophocle» (405- 496 ق م) در اثر خود بنام «آژاکس Ajax» می نویسد که «آتنا» حتی «اولیس» را وسوسه نمود. در سرود هیجدهم ایلیاد نیز صریحاً «همر» می گوید که «آتنا» هکتور (42) را فریب داد.
در سرود هشتم «ایلیاد» همر، بدانجا که حمایت زئوس از مردم «تروآ» مورد بحث قرار می گیرد «آتنا» با لحنی ملایم چنین میگوید:
پدرم دیوانه است و در اندیشه‌های غیر عقلانی خود گاهی عجله میکند، او تلاش هایم را نادیده انگاشته و مرا از کوشش های مفید باز میدارد ـ «زئوس» به یاد نمی آورد که چگونه بارها فرزندش (43) را از مشکلاتی که «اوریسته Eurysthee» (44) در راهش بوجود آورده بود نجات دادم.
«هراکلس» بارها با ناله‌ای دردناک بسوی «آسمان Ciel» نظاره کرد و «زئوس» مرا بکمک فرزندش فرستاد و گرنه او بدست غولان و دیوان کشته می شد و هرگز بجمع جاودان نمی پیوست.
وقیت «اوریسته» از «هراکلس» خواست که به اعماق دنیای ارواح و آخرین نقطه ی قلمرو «هادس» برود و «سربر Cerbere» نگهبان جهنم را بدون داشتن اسلحه مغلوب کرده با خود بیاورد اگر من به حمایت او نرفته بودم بلاشک او در اعماق رودخانه «استیکس Styx» (45) برای همیشه مدفون می شد ولی اکنون پدرم اراده ی «تیتس Thetis» (46) را بر من برتر می شناسد، زیرا او پاهای خدای خدایان را بوسیده و از وی خواسته است که به «آشیل» قدرت تصرف شهرها را عطا کند اما من به انتظار روزی خواهم نشست که بار دیگر «زئوس» نیازمند با لحنی مهربان مرا صدا بزند و بگوید «ای عزیز چشم زنگاری من ...»
این شکوه ای که «آتنا» از حق ناشناسی پدرش می کند نشانه کینه و خشمی است که «الهه ی عقل» نسبت به خدای خدایان پیدا کرده و منشاء آن عشقی است که «زئوس» به «هرا» نشان می دهد.
از سوی دیگر «هرا» همسر قدرتمند سلطان المپ لحظه ای از عذاب و شکنجه «هراکلس» باز نمی ایستد زیرا نمی خواهد این فرزند نامشروع همسرش بجمع جاودانان بگراید.
در ابیات 399 تا 408 همین سرود دورنمائی از کینه توزی «زئوس» نسبت به «ایریس Iris» (47) نیز ترسیم شده و کاملاً شبیه احساسی است که «هرا» درباره ی «هرکول» دارد.
«هرا» و «آتنا» برای کمک به یونانیها در جنگ «تروآ» حرکت می کنند ولی «زئوس» از دخالت آنان بخصوص «آتنا» خشمگین می شود و او را تهدید می کند که از این پس مراقب اعمال خود می‌باشد و گرنه به ضرب صاعقه معدوم خواهد شد.
«زئوس» یا حالتی متأثر به «آتنا» می گوید: بیش از ده سال وقت لازم است تا این جراحت روحی که به من وارد آورده‌ای بهبودی یابد، چه کسی قبول می کند که دختر چشم زنگاری من علیه پدرش قیام و اقدام کرده باشد؟
از آن پس دو الهه (آتنا - هرا) دقت کاملی در اعمال و افعال خود می نمایند.
در سرود پانزدهم ایلیاد بیت 115 ببعد بدانگاه که «آرس Ares» (48) تصمیم به انتفام مرگ پسرش «آسکالاف Ascalaphe» (49) می گیرد؛ «آتنا» او را از این کار بر حذر داشته و نصیحت می کند که خشم زئوس را برنانگیزد.
گاهی کلمات باعث می شوند که در جنبه‌ های عمیق معنوی خود - راز بزرگی را مشهود سازند و بخصوص مسئله روانی یک موجود را روشن نمایند.
در سرود بیست و چهارم ایلیاد بیت 770 و 775 وقتی از رفتار «هکتور» (50) و «پریام» در برابر «هلن» صحبت می شود، راز عمیق عرفانی و جنبه روانی این افراد بخوبی روشن می گردد.
اساساً در میتولوژی یونانی این جنبه ی معنوی کاملاً نقش اساسی و مهمی دارد و «همر» در سرودهای خود همه جا سعی کرده است که این معنوّیت را تجلّی بخشد.
در سرود بیست و سوم ایلیاد بیت 297 تا 284 وقتی «آشیل» از رفتار «پاتروکل Patrocle» (51) صحبت می کند از قدرت اسبان خود و پیروزیهائی گذشته ای که تحت حمایت خدایان بدست آورده یادآوری می نماید.
در سرود هشتم بیت 40 نیز زئوس فرزند خود «آتنا» را مخاطب قرار داده و سعی می کند علاوه بر جنبه‌های آسمانی که الهه ی چشم‌ زنگاریش داشته است معنویت او را نیز یادآور شود و از او بخواهد که مقام «خدای خدایان» را از صمیم قلب محترم بشمارد.
در سرود بیست و دوم بیت 184 نیز «آتنا» زئوس را مخاطب قرار داده می گوید:
من می خواهم فرزندی مهرآمیز و مطیع باشم و با توجه به قدرت لایزالی که میتولوژی برای خدای خدایان معتقد است باید دانست که «آتنا» بیش از حد مورد توجه زئوس بوده زیرا قدرت اعمال نظریاتش با وجود «هرا» همسر قادر سلطان المپ و رقیب سرسخت او بیش از سایر الهگان به نظر می رسد.
«هزیود» در «تئوگنی، نسب نامه خدایان» برای «آتنا» الوّیت قائل است زیرا از نظر قدرت و عقل و جسارت و جرئت او را همپایه ی خدای خدایان می داند (52) و این نیروی شگرف در وجود الهه ای که صاحب عقل و هوش و درایت بی نظیری است لاجرم حس حسادت «هرا» را برانگیخته و به انواع وسائل سعی می کند تا قدرت رقیب خویش را از بین ببرد.
«هزیود» در بیت 942 همین اثر خود برخلاف سایر نویسندگان که «آتنا» را «الهه ‌ای چشم‌ زنگاری» خوانده اند او را صاحب چشمانی نظیر «جغد» به رنگ سبز یا آبی معرفی می کند و هموست که لقب و کنیه «آتنا» را «تریتوژینا Tritogeneia» (53) گذاشته و او را جنگجو و رزمنده اما عاقل و فرزانه شناخته است. یکی از عللی که «زئوس» را ناچار کرد تا «متیس» را ببلعد وحشتی بود که خدای خدایان از به دنیا آمدن فرزندی نیرومندتر از خود داشت زیرا عملی که او (زئوس) نسبت به پدر خود (کرنوس) نموده بود و همچنین طغیان کرنوس علیه پدرش «اورانوس» و مجروح نمودن او به وسیله ی داس، می توانست درسی عبرت‌انگیز برای زئوس بشمار آید.
«هزبود» معتقد است که پس از بدنیا آمدن «آتنا» از پیشانی زئوس مادرش «متیس» همچنان در شکم خدای خدایان باقی ماند!
«شارل کرنی Ch. Kerenyi» استاد میتولوژی دانشگاه زوریخ در کتاب «میتولوژی یونان» صفحه ی 119 سطر 24 با توجه به نظرات قدما می نویسد که:
«داستان تولد آتنا از سر زئوس بدان جهت مشهور شده که در متن لاتین کلمه «Summum» که به معنی «قله، نوک، حدکمال، نقطه ی اعلی، سر» می باشد آورده شده در حالی که به نظر می رسد منظور نویسندگان آن عهد «حد کمال و یا نقطه ی اعلی» بوده نه «سر و یا پیشانی».
اگر قبول کنیم که «زئوس» آتنا را در «حدکمال» به دنیا آورد شاید بهتر باشد زیرا عقل برای انسان حد کمال و نقطه ی اعلی است و چون آتنا از مزیت عقل برخودار بوده بنابراین به حد کمال رسیده است.
او معتقد است، قبول اینکه «زئوس» از سر خود «آتنا» را زائیده خلاف است و بیشتر از این جهت که خود الهه ی چشم زنگاری مظهر عقل بشمار می رود شایسته نیست که حتی از نظر اساطیری نیز تولد الهه ی عقل بصورت غیر عقلانی باشد.
«پیندار Pindare» در «المپیا Olympia» فصل هفتم سطر 35 و «اری پید» در «ایون Ion» سطر 455 می نویسند که به هنگام تولد «آتنا» دو قابله «هفائیستوس» و یا «پروسته» و یا هر دو بکمک خدای خدایان شتافتند و گاهی نیز از «پالامائون Palamaon» (54) که نام یونانی هفائیستوس است صحبت می شود ولی موضوع شکافتن سر زئوس با تبر دو دم و یا پتک آنچنانکه در کتابهای میتولوژی مضبوط است مشاهده نمی‌شود.
«همر» در سرودهای خود معتقد است که هفائیستوس سر «زئوس» را با تبر شکافت و «آتنا» در حالی که مسلح بود فریادکنان از سر یا پیشانی بیرون پرید و چنان غرشی نمود که زمین و آسمان به خود لرزیدند و جاودانان قدرتی نوین را در پهنای المپ احساس کردند.
وجود جنبه‌های عرفانی و رمزی و سمبولیک در میتولوژی یونان ما را وادار می کند که درباره ی تولد «آتنا» از «مغز» و یا «سر» و یا «پیشانی» زئوس بصورتی که امروزه مفهوم است بحث کنیم و بخصوص با توجه به استعمال کلمه ی «Sommet» که معنی آن در زبان فرانسوی «قلّه، حدّ اعلی، کمال مطلوب» است و عیناً از لاتینی ترجمه شده دقت بنمائیم.
چرا «المپ» در برابر توّلد «آتنا» بخود لرزید و چرا خدایان که جاودانان بشمار می رفتند مانند غیر جاودانان از وجود او وحشت کردند؟
چرا «آتنا» به عنوان مظهر عقل و هوش و کیاست، در عین فرزانگی الهه ی جنگجوئی است؟
چرا پس از تولد «آتنا» دریاها طوفانی شدند و امواج آنان بقول «همر» رنگ ارغوانی بخویشتن گرفتند؟
خورشید(هلیوس Helios) (55) فرزند قدرتمند «هیپریون Hyperion» (56) ارابه ی بالدار خود را لحظه‌ای نگاهداشت تا «آتنای باکره» از دامان درخشان و سوزنده‌اش سلاحهای خود را بردارد زیرا برای شروع جنگ و پیمان صلح «عقل» نقش اساسی را بازی می کرد.

پدر و تعلیم و تربیت آتنا

«پالاس آتنا Pullas Athena» فرزند مادری بود که در حقیقت سیمای مادری بود که در حقیقت سیمای مادری نداشت زیرا بدانسان که همه ی فرزندان از بطن مادر زائیده می شوند زاده نشد و چنانکه اشارت رفت تولد او از نظر اساطیری خود جالب و قابل بحث است (57).
«آتنا» فرزندی است که بر مادرش الوّیت دارد و نقشی جالب در میتولوژی یونان و روم به عهده‌اش واگذار شده است.
داستانهای مربوط به او و آنچه پیش از زمان «همر» است همه از بین رفته اند ولی سینه به سینه بعضی از روایات منسوب به آتنا نقل گردیده و «همر» نیز بارها به آن حکایات اشارت می کند.
در سنّت های کهن «هلنیسم» برای اولی بار ‌«همر» «آتنا» را همگام پدرش «زئوس» مورد بحث قرار می‌دهد و تعجب اینجاست که بعضی «خدای خدایان» را پدر «آتنا» ندانسته و استناد آنان بجنگ «زئوس» و «ژئانها Geants» (58( است که در آن یکی از غولها بنام «پالاس Pallas» (59) علیه خدای خدایان نیز جنگیده است.
«هزیود» در «تئوگنی - نسب نامه خدایان» سطر 376 از پسر تیتان «کریوس Crios» (60) که «پالاس» نام داشته صحبت میکند.
کلمه ی «پالاس» با عوض کردن تلفظ آن و کمی انعطاف در کلام می توانسته است هم مذکر باشد و هم مؤنث.
در صورت اول یعنی تلفظ عادی به معنی «جوان نیرومند» و در صورت دوم به لاتینی معنی «دختر نیرومند Virago» را می داده است.
شک نیست که «پالاس» به عنوان لقب برای «آتنا» استعمال می شده و در جدول شجره ی انساب خدایان، قسمت دوم یعنی «دختر نیرومند» منظور نظر بوده است.
چنانچه اشارت رفت از «پالاس» پدر احتمالی «آتنا» که به دست او کشته شد نیز صحبت زیاد می شود و در کنار نام «زئوس» و «پالاس» از غولی یک چشم (سیکلوپ Cyclope) بنام «برونتس Brontes» نیز بعنوان پدر «آتنا» یاد شده است (61).
«همر» معتقد است «متیس Metis» هنگامی که به همسری زئوس درآمد از سیکلوپ «برونتس» حامله بود.
خدای خدایان قدرت سیکلوپها را می دانست و شاید ترس او از این جهت بود که فرزند «متیس» اسلحه رعد و برق و صاعقه را در اختیار بگیرد و او را از پهنه آسمانها براند.
«سیکلوپها» از نظر اساطیری به «داکتیل ها Dactyles» (62) بسیار نزدیک بودند.
به هنگام تولد «آتنا» سعی بر این بود که تحت تربیت بسیار صحیحی قرار گیرد و «زئوس» می خواست دختر «چشم زنگاری» (63) او با مراقبت شدید تربیتی روبرو باشد.
بین کسانیکه تربیت آتنا را به عهده گرفتند از «ایتونس Itonos» (64) زیاد صحبت شده است؛ «آپولودور Apollodore» در اثر خود بنام «خدایان» (فصل سوم) در این باب چنین نوشته است:
بهنگامیکه «آتنا» از سر زئوس جهید، خدای خدایان در کنار رودخانه ی «تریتون Trition» (65) بود و به همین جهت از او خواست که تعلیم و تربیت فرزندش آتنا را به عهده بگیرد و او نیز این امر مهم را پذیرفت.
«تریتون» نیز دختری داشت بنام «پالاس» که به اتفاق «آتنا» رموز جنگاوری و رزمجوئی را در پناه «عقل» می آموختند.
در یکی از روزها «پالاس» نزدیک بود با نیزه ی خود «آتنا» را مجروح سازد که زئوس وحشت زده او را در پناه سپر خود گرفت ولی «پالاس» که چشمش به خدای خدایان افتاده بوده سر خود را برگردانید و در همین لحظه «آتنا» پالاس را به شدت مجروح نمود که بر سر آن جراحت جان داد.
«آتنا» که از کشتن دوست خود غمزده بود بی‌پروا گریست ولی بلادرنگ شبیه او بنام «پالادیون Palladion» (66 ) آفریده شد.
در بعضی از روایات اساطیری «ایتونس» را پدر دو باکره یعنی «آتنا» و «ایوداما Iodama» دانسته‌اند (67).
در این روایات نیز «آتنا» خواهر خود را به هنگام تمرین با اسلحه می کشد و «ایتونس» که به عنوان یکی از نخستین پادشاهان «تسالی» بشمار می رود آن سرزمین را به افتخار «آتنا» به نام «ایتونیا» می نامد. «پوزانیاس» و «استفانوس» اهل بیزانس در تحقیقات اساطیری خود معتقدند که مردی از اهالی «بئوسی» بنام «آلالکومنوس Alalkomeneus» مأمور تربیت آتنا شد (68).
این مرد نزدیک دریاچه ی «کوپائیس Kopais» از زمین ظهور کرد و همسری داشت که «آتنائیس Athnais » نامیده می شد و این نام را باید تحریف کلمه ی «آتنا»دانست.
درباره ی مربیان دیگر «آتنا» از پادشاهی بنام «پالاس» که در «آرکادی Arcad» حکومت می کرده یاد شده است. او از پسران «لیکائون Lycaon» قهرمان آرکادی بود (69) که دو دختر به اسامی «نیکه Nike» و «کریزه Chryse» داشت. «کریزه» به ازدواج «داردانوس» بنیان‌گذار سلسله ی سلطنتی تروآ درآمد و دختر دیگرش «نیکه» الهه ی بالدار و تجسم «پیروزی» بشمار می رفت.
«هزیود» او را دختر تیتانی بنام «پالاس» و «استیکس Styx» بشمار آورده و از نخستین نسل خدایان و مقدم بر المپی‌ ها می داند.
در روایات جدیدتر او را همبازی «پالاس آتنا» ذکر کرده‌ اند.
در آتن «نیکه» یکی از عناوین «آتنا» بشمار می رفت و شاید به این دلیل بود که هر دوی آنان با نام «پالاس» ارتباط داشتند.
در «نسب نامه ی خدایان» سطر 384 «نیکه» دختر پالاس و نوه ی تیتان کریوس بشمار آمده و خود کلمه ی «نیکه Nike» بعدها بصورت لقبی برای «آتنا» مورد استعمال قرار گرفته است.
«آتنا» گاهی با «کریزه» که بمعنی «طلائی است یکی شده و در تاریخ میتولوژی یونان داشتن لقب و کینه برای رب‌النوعها و ربه النوعها مرسوم و امری عادی بوده است.
داستان تولد «آتنا» در هر حال از مسائل جالب اساطیر یونان است و اینکه الهه ی المپ بدون دخالت مادرش مستقیماً از سر پدر بدنیا آمد چنانکه در گذشته بدان اشارت رفت قابل تعمق و بحث است زیرا «آتنا» مظهر عقل و اندیشه خدائی است و وابستگی او بجنگ و صلح نیز نشانه آنست که «عقل» در اینگونه امور نقش اساسی را به عهده دارد.
شهاب‌الدین سهروردی نیز در کتاب «عقل سرخ» به هنگامی که درباره ی رنگها صحبت می کند آسمان اعلی را که ظلمانی و برنگ سیاه است مرکز عقول می داند و از همین جاست که بنظر اینجانب تولد «آتنا» را از قله سر زئوس باید آسمان اعلی و عالی‌ ترین درجات تعقّل بشمار آورد.
همچنانکه زئوس، خدای خدایان بشمار می رود، آتنا الهه ی عالیترین اندیشه ها محسوب می گردد و جا دارد که بار دیگر یادآوری کنیم که حدّ اعلی برای قدرت خدائی، عقل سلیم است که نماینده ی عالی ترین نوع حکومت خدایان بشمار میرفته است. اگر قبول کنیم که «آتنا» عالیترین تصوّر خدای خدایان از موجودی اندیشمند و متفّکر است و این موجود نیروهای خود را در راه خیر و صلاح انسانی بکار گرفته است می توان تا حدی معتقد شد که در مذاهب آسمانی مسئله آفرینش انسان به شکل و شمایل خداوند قرینه ی اساطیری در اندیشه ی کهن یونانی داشته باشد.
مسئله «بکارت» خود الهه و عدم وجود مادر در تولد بعضی پیامبران و قهرمانان قدیم نیز بشکلی قابل تطبیق با داستان «متیس» و عدم دخالت او در بوجود آمدن آتنای باکره می‌باشد. ا غلب پیامبران و قهرمان قدیم مظهر بزرگترین اندیشه ی بشری بشمار میرفتند و بعید بنظر نمی رسد که انسان بخدایان متفکر خود، آفرینش مستقیم و بدون دخالت مادر را نسب داده باشد.

پی نوشت ها :

1- کرنوس Cronos در بین «تیتانها» جوانترین فرزند « اورانوس» (آسمان) و «گایا» (زمین) محسوب می شد.
«کرنوس» مقدم بر زئوس و سایر خدایان المپ بود. او به تنهائی برای گرفتن انتقام از پدر خود با داسی که مادرش به او داده بود بیضه های «اورانوس» را برید و سپس در آسمان مقام گرفت و به عجله برادران خود یعنی «هکاتون شیرها Hecatonchires» که سه غول بودند و هر کدام یکصد دست داشتند و «سیکلوپ‌ها Cyclopes» که غولان یک چشم بودند و از زندان «تارتار Tartare» که در اعماق جهنم بود آزاد شده بودند مجدداً زندانی کرد و حاکم مطلق آسمان و زمین شد و «رئا Rhea» خواهر خود را به زنی گرفت ولی فرزندی یعنی (هستیا - دمتر - هرا - هادس - پوزئیدون) را بلعید زیرا «اورانوس و گایا» به او گفته بودند که به دست یکی از فرزندانش خلع خواهد شد ولی «رئا» با مخفی کردن «زئوس» در غار معروف «دیکته Dicte» (در کوه اید IDAI) توانست فرزند خود را نجات دهد و بالاخره «زئوس» بود که پدر خود (کرنوس) را از قدرت ساقط نمود و خود به جای او بفرمانروائی «المپ» نشست. جنگ زئوس و پدرش ده سال طول کشید.
2- «نسب نامه ی خدایان Theogonie» صفحه 66 سطر 896 3- «اوسئان» ارشد تینان‌ها و پسر اورانوس (آسمان) و گایا Gaia (زمین) بوده است. او با خواهر خود «تتیس» ازدواج کرد و در حقیقت آنان تشکیل زوجی را دادند که معرف قدرت تولید نسل و بارداری مذکر (اوستان) و مؤنث (تتیس) است. «اوسئان» تجسم دریاهائی که در دنیای قدیم همه جا را فرا گرفته بود. در میتولوژی «اوسئان» پدر همه رودخانه‌هاست و «هزبود» در نسب نامه خدایان معتقد است که او پس از ازدواج با «تتیس» در حدود سه هزار رودخانه کوچک و بزرگ را بوجود آورد.
«تتیس» نیز که دختر «اورانوس» و «گایا» بود مظهر باروری دریاها و رودخانه‌ها بشمار می رود. او جوانترین «تیتانیدها» است و از طرف «رئا Rhea» همسر «کرنوس» که مادر «هرا»، «هادس»، «پوزئیدون» و سایر خدایان است پرورش و تربیت «هرا Hera» بدو سپرده شد. مقر «تتیس» معمولاً‌ در سرزمین «هسپریدا Hesperides» یعنی ناحیه ای که هر شب خورشید به حرکت خود خاتمه می داد قرار داشت.
4- «نمه زیس» یکی از الهه هائی است که خود را بصورتهای مختلف در می آورد تا از چنگ زئوس نجات یابد و عاقبت بشکل غازی جلوه‌گر شد ولی خدای خدایان بصورت قوئی با او درآمیخت که از تخم آنان «کلی تمنستر» «هلن تروآئی» و دو قلوهای «کاستر - پلوکس» یعنی «دیوسکورها» بوجود آمدند، نمه‌زیس در سنت کهن یونانی‌ تجسم انتقام اهلی بشمار می رفت.
5- صفحه ی 63 سطر 886 تئوگنی (نسب نامه خدایان )
6- دختران «تمیس» و «زئوس» «هورها» یا فصول نامیده می شدند و «ایرن Irene» تجسم صلح، «اونومیا Eunomia» تجسم انضباط، «دیکه Dike» تجسم عدالت بودند و «سوآرها» نیز دختران او بشمار می رفتند.
7- هزیود از تولد «تریتوژنی Tritogenie»یا «تریتوژن» که نامی معادل «آتنا» است صبحت می‌کند.
8- septieme Olympique
9- «رد» جزیره‌ایست در یونان که در جنوب شرقی آناتولی قرار گرفته است.
10- هفائیستوس خدای آتش و صنعت یونانیان است؛ او پسر «زئوس - هرا» است و در بعضی سنت‌ها او را فقط فرزند «هرا» شمرده اند بدون آنکه زئوس در بوجود آوردن او مؤثر باشد.
11- دیومد نوه ی آدراسته پادشاه آرگس است که در جنگهای تروآ مانند یونانیان علیه آن شهر جنگید، او با کمک «آتنا» توانست «آرس Ares» و آفرودیت را نیز مجروح کند (همر - ایلیاد - سرود پنجم بیت 330 و 850).
12- تمدن آکئن در «هلاد» متمرکز بود و در قرن پنجم قبل از میلاد از ایجاد دوازده شهر پلوپونز بوجود آمده بود. آنان علیه قدرت مقدونیه جنگیدند.
13- سرود پنجم ـ ایلیاد بیت 418 تا 430
14- پاریس فرزند خانواده ی سلطنتی تروآ یعنی پریام وهکوب است. مادرش قبل از تولد او خواب دیده بود که چون مشتعل زائیده است و هاتف خواب را چنین تعبیر کرد که فرزند او مایه ی خطر و بلای شهر تروآ خواهد شد و به همین جهت پاریس را در کوه ایدا Ida گذاشتند و گرگی به او شیر داد، چوپانی او را پیدا نمود و به میان قبیله ی خود برد و نامش را اسکندر نهاد. به هنگامی که بین الهگان المپ «هرا» و «آفرودیت» و «آتنا» بر سرسیب طلائی «اریس Eris» نزاعی در گرفت بنابر دستور زئوس قرار شد پاریس در این مورد قضاوت کند تا جائزه را به هر کس بخواهد بدهد و الهگان هر یک نیروئی به پاریس عطا کردند منجمله هرا ثروت و قدرت به او بخشید آتنا عقل به او داد ولی آفرودیت زیباترین زنها را به او هدیه نمود و پاریس سیب زرین را به آفرودیت جائزه داد و در نتیجه «آتنا» و «هرا» انتقام این عمل «پاریس» را از مردم تروآ گرفتند.
15- قیدیاس بزرگترین مجسمه ساز یونان کهن است که به سال 496 قبل از میلاد در آتن متولد و به سال 431 در شهر المپی وفات یافت. او مورد حمایت پریکلس Pericles بود. قیدیاس مجسمه‌های معروفی که شاهکار هنر کلاسیک یونان قدیم است ساخته که مهمترین آنان «زئوس» و «آتنا» است.
16- آتیک خطه‌ای در یونان قدیم است که در شمال خاوری پلوپونزو روبروی جزیره ی اوبه Eubee قرار گرفته و مرکز آن آتن است.
17- پارتنون که در یونانی بمعنی دست نخورده (باکره) است معبدی بسبک «دوریک» در شهر آتن است که بر فراز آکروپول به افتخار «آتنای باکره» ساخته‌اند. پریکلس‌ حاکم شهر آتن بیکی از معماران مشهور آن عهد بنام «ایکتینوس Ictinos» و فیدیاس مجسمه ساز آتنی دستور ساختن این معبد مجلل را داد. ایرانیان به سال 480 قبل از میلاد آکروپل را ویران ساخته بودند و تجدید بنای آن از سال 447 تا 432 قبل از میلاد طول کشید.
معبد به شکل عمارتی با ستونهای بلند از مرمر ساخته شده و کناره ی کوچک آن مشتمل بر 8 ستون و کناره بزرگ دارای 17 ستون می باشد. فیدباس مجسمه «آتنا» را از طلا و عاج ساخته و در قسمت خاوری معبد قرار داده بود. امروزه از آن مجسمه پر ارزش اثری باقی نمانده است، 92 صحن مربع شکل و 160 صحنه در بالای ستونها به سبک دوریک در آن معبد ساخته بودند که مجسمه‌های بهترین هنرمندان قرن پنجم پیش از میلاد در آن حفظ می گردید.
قسمت بسیار کمی از آن مجسمه‌ها امروزه در موزه بریتانیا (بریتیش میزیوم) نگهداری می‌شود و قسمت‌های هنری معبد نیز بعدها بیک کلیسای مسیحی و سپس به یک مسجد منتقل گردید و خود ساختمان نیز خراب شد.
18- آرس Ares یا «مارس Mars» پسر «زئوس و هرا» است.
خشونت و بیرحمی و جنگجوئی او باعث شد که به نزد سایر خدایان منفور باشد. حتی زئوس او را زشت و ناهنجار می نامند!
اندامی بلندتر از سایر خدایان و فریادی وحشت‌ انگیز داشت و سرعت او بی‌ همتا بود «همر» در سرود هشتم بیت 266 «ادیسه» نوشته است که فقط آفرودیت توانست محبت او را به خود جلب نماید.
19- هفائیستون خدای آتش و صنعت و فلزات سر «زئوس و هرا» است. هنگامی که بدنیا آمد از یک پا می‌لنگید و مادرش او را از قله ی المپ به دریا انداخت اما دختران اقیانوس (اوسئان) و تتیس Thetis و «اوری نمه» او را سالیان دراز نزد خود نگاهداشته و از او مواظبت نمودند. هنگامی که به المپ بازگشت در اثر منازعه ای که با زئوس نمود او را به سوی زمین پرت کرد که به مدت یک روز در راه بود تا در جریزه ی «لمنوس Lemnos» فرود آمد و پای دیگرش هم بشکست.
مردم جزیره از او پذیرائی نمودند. «هفائیستوس» عاشق آفرودیت شد و او را به همسری برگزید.
ساختن سلاحهای جنگی برای خدایان و قهرمانان میتولوژی از ابتکارات او است منجمله گویند که چوگان آمریت خدای خدایان و سه شاخه ی پوزئیدون خدای دریاها و سپر هرکول و زره آشیل را او ساخته است. «هفائیستوس» معادل «وولگان Vulcan» روسی‌ ها است (همر ـ ایلیاد سرود 18 بیت 394).
20- L'Hymne Homerique a Apollon
21- «تیفون» یا «تیفوس Tyohos» غل دیو منشی بود که فرزند «تارتار Tartare» و گایا (زمین) بشمار می رفت. اندامش عظیم و دارای یکصد سر بصورت اژدها و یکصد دست بود و تمام بدنش از افعی‌های گزنده پوشیده بودند. «سربر Cerbere» سگ سه‌سری که نگهبان دروازه ی دنیای ارواح بود و «شی‌مر Chimere» غولی که به دست «بلرفن» و یا کمک «آتنا» کشته شد از فرزندان او به شمار می رفتند. تیفون علیه خدایان به جنگ پرداخت و همه را به جز زئوس مغلوب نمود. خدای خدایان به کمک هراکلس، تیفون را اسیر کرد در زیر قله «اتنا Etna» زندانی نمود (اوید. فصل سوم بیت 303 و فصل پنجم بیت 321 و 348 - ویرژیل بیت 716).
22- تتیس دختر «نره» و «دریس Doris» است. او مشهورترین نرئید‌هاست و از ترس هرا حاضر نشد با زئوس ازدواج کند.
23- «نره» پسر پونتس Pontos و گایا (زمین) است و به صورت پیرمردی نشان داده می ‌شود که قدرت پیشگوئی داشته و صاحب50 دختر بوده است.
24- از دوازده فرزند اورانوس و گایا شش پسر بودند (اوسئانOcean- کوئئوس Coeos- کریوس Crios- هیپریون Hyperion- ژاپت Japet ـ کرنوس Cronos) که آنانرا «تیتان» می نامیدند و شش دختر (تی یا Theia - رئا Rhea - تمیس Themis- منه موزین Mnemosyne فبه Phebe یا فوئبه Phoebe- تتیس Tethys) که آنها را «تیتانید» می خواندند. فرزندان و نوه های آنان را نیز تیتان می شناختند مثل (اطلس و پرومته) که جزو تیتانها بشمار میرفتند.
25- «تتیس» مادر و «پله» پدر «آشیل Achille» قهرمان معروف تروآ هستند و شهرت آنان بیشتر از همین جهت است. منشاء و علت این وصلت چنین نقل شده است که زئوس و پوزئیدون و بر سر ازدواج با تتیس به منازعه برخاسته ولی «تمیس Temis» (یا پروسته) به آنها خبر داد که پسر تتیس به حکم سرنوشت نیرومند‌تر از پدر خواهد بود. بنابراین دو خدای مزبور دست از جدال کشیده تصمیم گرفتند او را به همسری یکی از افراد بشر درآورند تا طبق پیشگوئی تمیس خطری متوجه خود آنها نشود. بنابروایتی که مختصر اختلافی با گفته‌ های دیگر دارد پرمته به زئوس اطلاع داده بود که اگر با تتیس وصلت کند به دست پسری که از این ازدواج به دنیا آید کشته خواهد شد یا از سلطنت محروم می گردد ولی زئوس مصمم شد او را به ازدواج «پله» در آورد اما «تتیس» خود را به اشکال مختلف (پلنگ، شیر، مار، باد، آب، آتش) درآورد ولی پله به کمک «کیرن Chiron» تتیس را گرفت و با او عروسی نمود. در مجلس بزم «موزها» سرود خواندند و خدایان هر یک هدیه‌ای به عروس و داماد دادند منجمله پوزئیدون دو اسب معروف بنام (بالیوس Balios و کزانتوس Xanthos) را به آنها داد که بعد‌ها آشیل آنان را به خود بست. «اوری پید» روایتی در اثر خود بنام «آندروماک» نقل کرده که «پله» در جزیره ی «کوس» نزد نوه ی خود «نئوپتولم» گریخت و در همانجا مرد.
26- Huitieme lsthmique بیت 27 تا 41 اثر پیندار (438 -518 ق.م)
27- Promethee enchaine
28- «تروا» یا «ایلیون Ilion» شهر بسیار قدیمی در شمال غربی آسیای صغیر نزدیک کوه «هلسپونت» است. قرنها «تروا» و افسانه آن کاملاً روشن نبود تا به سال 1868 «شلمان Schiemann» خرابه‌ های قدیمی آن شهر را در تپه ی «حصارلیک Hissarlick» پیدا نمود. در این نقطه خرابه‌ های 9 شهر که در 2200سال پیش از میلاد ساخته شده بود پیدا شد.
29- هرکول شجاعترین قهرمان میتولوژی فرزند «زئوس Zeus و آلکمن Alcmene» است که 12کار مهم انجام داد منجمله از بین بردن عقابهای دریاچه ی استنفال و به دست آوردن سیب‌های زرین هسپریدها است (مفصلاً درباره هرکول بحث خواهیم کرد).
30- اولیس در یونانی Odysseus و در لاتین Ulyxes مشهورترین قهرمان دوره ی باستانی یونان است. سرگذشت او در «ادیسه» نقل شده و تعبیرهای مستعار و عرفانی از نام او شده است چنانکه رواقیون اولیس را مظهر یک مرد متفکر می دانستند (درباره ی اولیس نیز بطور تفصیل گفتگو خواهیم نمود).
31- ایتاک یکی از جزایر «ایونی» در کرانه‌های شرقی یونان است و همر آنرا سرزمین «اولیس» شناخته است. «همر» از دو کوه - چهار بندر و غارهای مخصوص «نمف‌ ها» صحبت می کند. (ادیسه - فصل اول - بیت 186 - فصل 13 - بیت 96 به بعد و بیت 351).
32- «فئاسین‌ ها» ملتی افسانه ای هستند و «همر» در «ادیسه» معتقد است در جزیره ی «شری Scherie» که در عهد کهن بنام «کرسیر Corcyre» نامیده می شد زندگی می کردند وقتی طوفان اولیس را بدان سرزمین کشانید «آلسینوئوس Alcinous» و دخترش «نوزیکا» از او پرستاری کردند (همر - ادیسه - سرود پنجم بیت 288 و سرود ششم بیت 201 و سرود هشتم بیت 556).
33- کالیپسو الهه ایست که بعضی معتقدند دختر «اطلس» یعنی برادرزاده ی «پرومته» است بعضی نیز عقیده دارند که دختر خورشید (هلیوس» است. نام کالیپسو به معنی (پنهان کننده) است. اولیس را او در خانه ی خود پذیرفت و به روایتی به مدت ده یا هفت یا یکسال در عشق اولیس پایداری کرد به او وعده داد که جاودانیش خواهد ساخت اما اولیس که می خواست به «ایتاک» بازگردد عشق کالیپسو را نپذیرفت. «آتنا» از خدای خدایان (زئوس) خواست که پیامبر خود (هرمس) را به خانه ی کالیپسو بفرستند تا اولیس را آزاد کند.
34- پالادیون یا پالادیوم مجسمه چوبی پالاس آتنا» بود که در برج تروآ ستایش می شد (ویرژیل فصل دوم بیت 164)
35- دیومد نوه ی آدراسته و پادشاه آرگوس بود و به کمک یونانیان علیه تروآ جنگید و با کنک آتنا توانست حتی آرس و آفرودیت را مجروع کند (ایلیاد - سرود پنجم بیت 330).
36- «آتنا» برای نگاهداری «اریکتونیوس» او را به دختران «سکروپس Cecrops» بنامهای (آگلورس Aglauros- هرسه Herse- پاندروسوس Pandrosos) سپرد. «آتنا نوزاد را در سبدی نهاد و به سه خواهر توصیه کرد که آنرا باز ننمایند ولی آن سه دختر در اثر کنجکاوی زنانه سبد را گشودند و مشاهده نمودند که دو افعی به حفاظت کودک مشغولند. خواهران از ترس عقب‌ عقب رفته و از برج شهر به زیر افتاده و مردند. مدتها بعد «اریکتونیوس» به پادشاهی آن شهر رسید و سنت‌های ستایش آتنا را در آنجا رایج ساخت و جشن هائی به افتخار مادرش (آتنا) بوجود آورد.
37- گورگن ها سه زن بودند به نامهای (استنو Stheno- اوریالEuryale- مذور Meduse) آنان دختران «فورسیس Phorcys» و «ستو Ceto» بودند. در داستانهای میتولوژی هرگاه از «گورگن» صحبت شود به «مذور» توجه میگردد. آنان در دورترین نقطه ی غرب یعنی نزدیک سرزمین مردگان و در همسایگی «هسپریدها» زندگی می کردند دندانهایشان مانند گراز بود و سرشان را مارهای چندی تشکیل می داد ـ بالهائی زرین و دستهائی از مفرغ داشتند و هر کس بدان نگاه می کرد به سنگ مبدل می شد - بقدری قیافه آنها وحشتناک بود که حتی خدایان نیز از دیدنشان ناراحت می شدند و تنها پوزئیدون از آنها نمی ترسید و حتی «مذور» را حامله کرد!
38- پرسه فرزند زئوس و «دانائه Danae» و یکی از قهرمانان آرگوس و از اجداد هرکول است. «آتنا» به او کمک کرد تا توانست «مذور» را بکشد اما اسب معروف بالدار بنام «پگاز Pegase» از محل زخم مدوز به هوا پرواز نمود، خواهران مدوز به دنبال او راه افتادند اما چون «هادس» خدای دنیای ارواح کلاه خود را به او داده بود و او کلاه را بر سر نهاده بود هیچکس نمی توانست او را ببیند و بدینطریق نجات یافت.
39- در سرود چهارم ایلیاد از جلسه ی خدایان بر فراز المپ سخن گفته می شود. پس از اختلافی که بین آنان پیدا شد در پایان مقرر گردید که «آتنا» به زمین فرود آید و به مردم آکائی دشنام دهد و تروآئی ها را برای شکستن پیمان تحریک کند و بجنگ کشاند. در زد و خورد روز اول منلاس زخم برداشت و آگاممنن لشکریان آکائی را تحریک کرد و بالاخره بین رزمندگان «آگائی» و «تروآ» جنگ تن به تن در گرفت.
40- جنگ تروآ در زمان «پریام» که پادشاهی سالخورده بود اتفاق افتاد. نام او به معنی «کسی که فروخته شده» می باشد. هرکول در باز دادن سرزمین «تروآ- به او نقش اساسی داشت. از وصلت «پریام وهکوب» فرزندان زیادی بدنیا آمدند که مشهورترین آنان «هکتور» و «پاریس» بودند.
پریام در حدود 50 پسر داشت. گویند که او همیشه نظرات هکتور را قبول می کرد و با نقشه پاریس در دزدیدن هلن مخالف نمود. او مرگ فرزندان خود را به چشم دید اما تسلیم قضا و قدر بود و هنگامی که آشیل پسر دلیر او هکتور را به قتل رسانید برای باز گرفتن جسد او تن به خواری داد و به اردوی یونانیان رفت.
خود پریام بدست «نئوپتولم Neoptoleme» (پسر آشیل و دئیدامی Deidamie) که نامش بمعنی (جنگ تازه Neos - Ptolemos) است در محراب کاخ سلطنتی به قتل رسید.
41- جمهور افلاطون چاپ بنگاه ترجمه و نشر کتاب صفحه ی 159ـ قطعه ی 397: «از طریق یک مثل خصوصی می کوشم تا مقصودم برتر آشکار شود. البته آغاز داستان ایلیاد را بخاطر داری که شاعر می گوید «کربزیس Chrysis» (راهب آپولون در شهری نزدیک تروآ) به درگاه آپولون روی آورد و سپاه یونانیان را نفرین نمود گفت آری. گفتم پس می دانی که تا آنجا که می گوید «وی به همه ی یونانیان التماس کرد مخصوصاً به دو فرزند «آتره Atree» (آنره پسر پلوپس و هیپودامی و پدر آگاممنن و منلاس بود. او علیه برادر خود «تی یست Thyeste» قیام نمود. در میتولوژی یونان جنگ برادران بسیار سابقه دارد مثل جنگ پسران ادیب شاه یعنی (اتئوکل و پولی‌نیس) که رؤسای قوم بودند). شاعر از جانب خود سخن می گوید و نمی خواهد به ما تلقین کند که گوینده کسی غیر از خود او است اما عبارات بعد از آن نوعی است که گوئی خودش «کریزس» است و شاعر یعنی «هومر» با کوشش تمام می خواهد ما را متقاعد کند که گوینده، او نیست بلکه آن کاهن پیر است و بقیه داستان نیز تقریباً همه به همین سبک نوشته شده است.
42- هکتور پسر ارشد پریام شاه و شوهر آندروماک و پدر آستیاناکس Astyanax بود. همر او را در ایلیاد رشیدترین شجاعان تروآ شناخته و معتقد است تنها او بود که از شهر دفاع می کرد. هکتور چون پاتروکل (دوست آشیل) را کشت خشم آشیل را برانگیخت و بالاخره بدست او کشته شد و جسدش را سه مرتبه در اطراف دیوار تروآ به نمایش چرخانیدند اما آفرودیت و آپولون وساطت کرده جسد او را به پدرش پریام دادند (همر - ایلیاد - سرود 24 سطر 23 و 725 و 762).
43- منظور «آتنا» از کلمه ی فرزندش «هراکلس» است که پسر «زئوس Zeus و آلکمن Alemene» بود.
44- «اوریسته» پسر «استنلوس Sthenelos» و نوه ی «پرسه» است.
او پسر عم آمفیتریون Amphitryon و آلکمن همسر اوست. «هرا» همسر زئوس حیله‌ای بکار برد که در نتیجه هراکلس زیر نفوذ اوریسته قرار گرفت و 12 کار خارق ‌العاده ی خود را به دستور او انجام داد.
45- استیکس مهمترین رودخانه دنیای ارواح است که خدایان قسم خود را بنام او یاد می کردند (ویرژیل فصل ششم بیت 154 - اوید فصل دوازدهم بیت 322).
46- تتیس مشهورترین «نرئیدها» و مادر «آشیل» است.
47- ابریس جزو پیامبران المپ است که قدما او را مظهر اتصال زمین و آسمان می شناختند نامش به معنی (قوس قزح) است. او بخصوص مبلغ فرامین «هرا» بود. «ایریس» از جانب پدر و مادر به اقیانوس Ocean می رسید بعضی او را همسر«زفیر Zephyr» که پیامبر بهار بود و مادر «ارسEros» شناخته‌اند.
48- «آرس» یا «مارس» خدای جنگ و فرزند «زئوس ـ هرا» و مانند آپولون و هرمس از نسل دوم خدایان المپ است. «همر» آرس را بزرگترین خدای جنگ می داند که از خونریزی لذت می برد. در جنگ تروآ اغلب آرس به کمک مردم آن دیار می رفت و از جنبه ی عدالت منحرف می شد. آمازون‌ ها را دختران آرس می دانستند و سرزمین تراس را محل او می شمردند. یونانیان بخصوص مردم تب او را جد اعلای کادموس می شناختند. از قدیم الایام بخصوص دوره همری سعی شده است که قدرت خشونت آمیز آرس را مقهور نیروی هوش هراکلس یا عقل آتنا بدانند. در مشاجره‌ ای که بین خدایان اتفاق افتاد آرس با آتنا جنگید ولی مغلوب او شد. در تمام کتب قدیم میتولوژی اختلاف آرس و آتنا یکی از اساسی‌ترین مسائل است بخصوص در جنگ تروآ.
49- «آسکالاف» پسر آرس بود که به اتفاق برادرش «ایالمنس Ialmenos» بر خطه‌ای از بئوسی به نام «اورکومن Orchomene» حکومت می کردند. آنان در جنگهای تروآ شرکت کردند ولی پس از تسخیر تروآ با کشتی‌های خود به سرزمین دیگری پناه بردند.
50- «هکتور» پسر پریام و هکوب و از قمرمانان شجاع تروآ است و محبوب مردم بود و آگاممنن سعی داشت او را از بین ببرد زیرا می دانست با وجود او تصرف تروآ امکان پذیر نیست.
هکتور شوهر آندروماک بود و در جنگهای تروآ - آرس از او حمایت می کرد. آپولون نیز او را حمایت می نمود و زئوس هم دستور داده بود تا وقتی «آشیل» وارد جنگ نشده باید هکتور را کمک نمود ولی چون وضع یونانیها وخیم شد «پاتروکل» با اجازه آشیل به میدان آمد اما هکتور او را کشت و به انتقام همین کار بالاخره بدست آشیل مقتول شد. آتنا در کشته شدن هکتور نقشی اساسی داشت زیرا بصورت «دئی فوب Deiphobe» (برادر هکتور) درآمد و به او برای مقابله با آشیل وعده مساعد داد اما به هنگامی که هکتور در برابر آشیل قرار گرفت آتنا غایب شد و هکتور بقتل رسید.
51- پاتروکل دوست صمیمی و جدا نشدنی آشیل بشمار می رفت که بدست هکتور قهرمان تروآ کشته شد و آشیل به جبران خون او هکتور را کشت.
52- تئوگنی بیت 896 و 886.
53- در گذشته توضیح دادیم که چون «آتنا» در «تریتونیس«نس دد» ه بیا آترتوژینا» یعنی متولد در تریتونیس را جزو القاب او بشمار آورده‌اند.
54- در فرهنگ های میتولوژی این نام ثبت و ضبط نشده اما «پیندار» در فصل هفتم «غزلهای المپیک» سطر 66 این نام را بصورت اصل یونانی برای اسم «هفائیستوس» آورده است.
55- هلیوس (خورشید) از نسل تیتانها و مقدم بر خدایان المپ بوده است. او پسر تیتان هیپریون و تیتانید «تی یا Theia» و برادر «فلق Eos» و «ماه Selene» است؛ بنابراین نواده ی آسمان و زمین (اورانوس - گایا) بشمار می رود. «پرسئیس Perseis» دختر اوسئان و «تتیس Tethys» همسر او بود. صبحگاهان ارابه سپید دم در پیشاپیش وی حرکت می کرد و از سرزمین هندوان به راه می افتاد و تا شب راه خود را ادامه می داد تا به اقیانوس می رسد و در قصر زرین تا صبح روز بعد استراحت می کرد.
56- هیپریون پسر «اورانوس - گایا» است و با خواهر خود «تی یا Theia» ازدواج کرد. هلیوس Helios(خورشید) و سلنه Selene (ماه) و ائوس Eos‌(سپیده دم) دنیا آمدند. گاهی به خود خورشید نیز کلمه ی «هیپریون» اطلاق می شود.
57- «اوید» در «متامورفوز» فصل یازدهم بیت 153 و فصل چهاردهم بیت 515.
58- ژئانها فرزندان «اورانوس - آسمان» و «گایا - زمین» بودند. گویند چون کرنوس که پدر زئوس بود علیه اورانوس پدر خودش قیام کرد و او را مجروح نمود از خونی که به زمین ریخت ژئانها بوجود آمدند و یا اینکه منشاء خدائی داشتند مع‌الوصف جزو جاودانان نبودند. در میان ژئانها بعضی مشهورتر شده‌اند و داستانهائی درباره ی آنان بر جای مانده است که منجمله از «آلسیونه Alcyone» می توان نام برد که به دست هرکول کشته شد و آتنا در این کار به او کمک کرد.
59- «پالاس» یکی از القاب «آتنا» است و در میتولوژی معمولاً از پنج پالاس که قهرمان‌های اساطیری هستند صحبت می شود. در افسانه ‌های آتیک از ژئانی بنام «پالاس» یاد می شود که او را پدر «آتنا» خوانده‌اند و چون درصدد تجاوز به دختر خود برآمد به دست او کشته شد و پوستش را کند و بتن نمود و بالهای او را به پای خود بست و به نام «پالاس آتنا» نامیده شد. درباره ی پالاس های پنج گانه به «انئید» اثر «ویرژیل» فصل هشتم بیت 45- 121- 466- 587 و فصل دهم بیت 487 رجوع نمائید.
60- درباره ی اینکه «آتنا» فرزند زئوس نبوده نویسندگان عهد عتیق توهماتی نموده‌ اند منجمله «هزیود» صاحب کتاب «نسبت نامه خدایان» و«سیسرون Ciceron» در کتاب «راجع بطبیعت Denatura» فصل سوم فقره 59 و «لیکوفرنLycophron» نویسنده ی قرن چهارم پیش از میلاد و «کلمان دآلکساندری Clement d alexandrie» و همچنین «آرنوبیوس Arnobius» در کتاب خود بنام «علیه بت پرستی» در فصل چهارم سطر 14 بحث جالبی در این زمینه نموده‌اند.
61- سیکلوپها به سه دسته تقسیم می شدند: دسته اول پسران اورانوس و گایا - دسته دوم سیلکوبهائی که در «ادبسه» همر بدانها اشارت کرده و دسته سوم سیکلوپهائی که نقش سازندگی داشتند. «برونتس» که بعضی از مورخان اساطیر او را پدر آتنا شمرده‌ اند از دسته اول بود که تعداد آنان سه تن بودند (برونتس Brontes- استروپس steropes - آرژس Arges) که به ترتیب به معنی صاعقه - برق - رعد خوانده می شدند. کرنوس پدر زئوس آنها را از زندان اورانوس نجات داد ولی دوباره زندانی کرد و بار دیگر آنان به دست زئوس نجات یافتند و قدرتهای خود (صاعقه، رعد و برق) را در اختیار او گذاشتند.
«همر» در «ادیسه» آنان را غولهای یک چشم خوانده است و ابنیه ی عظیمی را که ساختن آن به افسانه بیشتر شبیه است کار آنان دانسته‌ است و مهمترین آنانرا «پولی فم Polypheme» شمرده که تنها چشم او را «اولیس» درآورد.
62- «داکتیل ها»خدایان یا فرشته‌ هائی هستند که جزو ملازمان «رئا» دختر «اورانوس گایا» و همسر کرنوس و مادر زئوس - هادس - پوزئیدون بودند. نام داکتیل ها به معنی «انگلستان» است زیرا آنان کارهای دستی را خوب انجام می دادند. در اساطیر قدیم «اسرار» و رواج و انتشار آنان را به «داکتیل‌ ها» نسبت می دادند و همچنین ابداع بازیهای المپیک و فن موسیقی را از کارهای وابسته به آنان می دانستند.
63- درباره ی رنگ چشم آتنا کلمه «پر Pers» استعمال شده که صفت است و مؤنث آن «پرس Perse» می شود که به معنی ایرانی است. در کتاب فرهنگ «پل ربر Paul Robert» جلد پنجم صفحه ی 272 ستون اول این رنگ را (سبز مایل به آبی - آبی سبز - آبی تند) شناخته و مثالی که آورده مربوط به آتنا است:«La deesse aux yeux pers» شک نیست که یونانیان درباره ی ایران و ایرانی همیشه احساسات تندی داشته‌اند. بنظر اینجانب وقتی صحبت از رنگ چشمهای آتنا است منظور «دید» اوست و با توجه به اینکه آتنا الهه ی عقل و جنگ و صلح بوده و با توجه به وضع ایرانیان در قرون پیش از میلاد نسبت به یونان باید درباره ی این کلمه و صفتی که به نگاه چشم آتنا داده شده امعان نظر دقیقتری به عمل آید.
64- ایتونس از دودمان دو کالیون بود و رواج مذهب «آتنا ایتونیا Athena Itonia» را به او نسبت می‌دهند.
65- تریتون خدائی است که در اوائل برای یونانیها مجهول بوده ولی ملاحان و دریانوردان او را ستایش می کردند و بعدها مراسمی بخاطر او برپا می شده است. محل او تمام دریاها و رودخانه‌ ها بوده است گویند که او فرزند «پوزئیدون ـ آمفیتریت» بوده است» - (اویدمتامورفوز فصل اول بیت 333).
66- درگذشته راجع هب «پالادیون» با «پالادیوم» توضیح دادیم که مجسمه‌ ای شبیه پالاس آتنا بود و حافظ شهر تروآ بشمار می رفت. این مجسمه ی سحرآمیز و معرف پالاس بود. پالادیون مجسمه ایست ایستاده و با ابهت و همه ی نویسندگان برای آن یک منشاء خدائی قائل بودند و وجود آن را چنین نوشته‌اند که پس از مجروح شدن پالاس بدست آتنا، الهه ی عقل برای اقرار به گناه و جریمه ی عمل خود مجسمه‌ ای از او ساخت که بصورت ربه النوعی ستایش می شد. درباره ی سرنوشت مجسمه پالادیون بحث زیاد است ولی طبق روایات همری در آتن عقیده داشتند که پالادیون در شهر آتنا (آتن) باید مقام داشته باشد و چون «دموفون» در جنگ تروآ شرکت کرد مجسمه را از «دیومد» گرفت ولی «آگاممنن» مدعی شد و برای گرفتن مجسمه اقدام کرد. دموفون مجسمه دیگری شبیه پالادیون ساخت و به آگاممنن داد (ویژریل - فصل دوم انئید - بیت 166).
67- ایوداما دختر ایتونس و از نوادگان دو کالیون فرزند پرومته است. او را راهبه آتنا در ناحیه «کورونئه Coronoee» در ناحیه بئوسی بشمار آورده‌اند. گویند این الهه شبی زره و سپر پالاس را بر تن نموده ولی به سنگ مبدل شد. پوزانیاس مورخ نوشته است که «ایوداما» محرابی داشت و هر روز آتش مذهبی در آن روشن می شد و زنی سه بار فریاد می کشید و می گفت «ایوداما» زنده است و به آتش نیاز دارد.» «ایوداما» مورد علاقه زئوس قرار گرفت و گویند از او صاحب دختری شد بنام «تبه Thebe» که بدستور زئوس با «اوژیگوس Ogygos» ازدواج نمود. «تزتزس Tzetzes» دانشمند قرن 12 طی تحقیقاتی که نموده «ایوداما» را خواهر آتنا شناخته و گوید که به دست آتنا کشته شده است. این روایت قابل تطبیق با «پالاس» است که بدان اشارت رفت.
68- میتولوژی یونان تألیف شارل کرنی صفحه ی 121 سطر 30 چاپ Payot.
69- دیونیسیوس اهل هالیکارناس در فصل اول کتاب خود صفحه 31 و 61 به این داستان اشاره می‌کند.

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.